دلت پاک باشه ظاهر که مهم نیست!
برخلاف ظاهرگرایی صرف که آن هم به نوبه خود صحیح نیست، این روزها خیلی میشنویم که در جواب بسیاری سوالها گفته میشود که «دلت پاک باشه، ظاهر که مهم نیست».
مثلا وقتی میگوییم که چرا در خواندن نماز کوتاهی میکنی؟ جواب میشنویم که دلت پاک باشه ظاهر که مهم نیست. یا وقتی بحث رعایت حجاب، روزه گرفتن، رعایت وجدان کاری، رعایت حقوق دیگران و… پیش میآید، همین جواب به عنوان یک جواب بسیار محکم و بدیهی و فطری با صدای بلند گفته میشود.
اما آیا واقعا این جواب چقدر صحیح است؟ اگر ایراد دارد ایرادش در کجاست؟
در جواب ابتدا باید مشخص نماییم که منظور از دل و پاک بودن دل چیست و اینکه آیا واقعاتنها پاک بودن دل مهم است و ظاهر مهم نیست.
قطعا منظور از دل همین قلب صنوبری که خون پمپاژ میکند نیست چون این قلب منتسب به پاکی و چرکی نمیشود و هیچ ربطی هم به شخصیت انسانی و اعمال ندارد. بنابراین قطعا باید منظور از پاک بودن دل یا آدم خوبی بودن است، و یا ایمان داشتن است.
اگر منظور صرف آدم خوبی بودن باشد و ایمان در آن شرط نباشد که قطعا این جمله اشتباه است. و با مبانی عقلی و نقلی ناسازگار میباشد. زیرا: اولا کسی که ایمان ندارد و بزرگترین و مهمترین حقیقت عالم یعنی خدا و پیامبران را قبول نکرده قطعا بزرگترین اشتباه زندگی خود را کرده است و به ندای فطرت گوش نداده و حکم عقل را کنار گذاشته و به خدای عالم دهن کجی کرده است. بنابراین چه معنی دارد که این شخص را آدم خوب و دل پاکی بدانیم. مگر دلی که پاک باشد میتواند این حقیقت را منکر شود.
ثانیا چنین شخصی اگر هم به ظاهر چند موردی کار خوب انجام دهد در آخرت بیبهره خواهد ماند و نمیتواند از خدای متعال را طلب اجر پاداشی نماید چون کاری را برای خداوند انجام نداده است.
از همین روست که در قرآن کریم هرگاه سخن از «عمل کردن و کار» آمده در کنار آن بلافاصله «ایمان» نیز آمده است.
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ «و كسانى كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته ايشانند باشندگان بهشت ايشان در آنجا جاويداند» [البقرة/82]
اما ظاهرا بیشتر کسانی که این حرف را میزنند منظورشان از پاک بودن دل، ایمان داشتن به همراه حالتهای درونی خوب است مانند اینکه خیر خواه باشد، حسود و متکبر نباشد، با منظور بد به نامحرم نگاه نکند و… به این معنا که دیگر نماز خواندن، دست دادن با نامحرم، روزه گرفتن و اموری از این قبیل مهم نیست. در این صورت نیز باید بگوییم که این عقیده نیز دارای اشکالاتی است. از جمله اینکه:
اول: چنین شخصی دارای دلی پاکی نیست. زیرا این شخص نسبت به بعضی از واجبات و محرمات بیتوجهی نموده است و برای همین نیز دل او آلوده گناه شده است.
دوم: این شخص به بعض دین عمل کرده و به بعض دین عمل نکرده و مصداق آیه شریفه خواهد بود که:
آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مىآوريد، و به بعضى كافر مىشويد؟! براى كسى از شما كه اين عمل (تبعيض در ميان احكام و قوانين الهى) را انجام دهد، جز رسوايى در اين جهان، چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز به شديدترين عذابها گرفتار مىشوند. و خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست. [البقرة/85]
سوم: هرچیزی برای خود علامتی دارد و علامت دل پاک، عمل و رفتار پاک و زیبا است.
و گرنه دل که مانند یک دفتر مشق نیست که باز کنیم و ورق بزنیم و ببینیم که پاک است یا نه. بلکه دل پاک جایگاهش درون انسان است که تنها با نشانهها و علامتهای ظاهری است که میتوان به وجود آن پی برد. برخی از این علامتها در صورت افراد دیده میشود مانند اینکه وقتی خبر موفتیت شخصی را میشنود خشمگین شده و حسادت میورزد یا خشنود شده ابراز رضایت می کند. برخی دیگر این علامتها در کارهای شخص مشخص میشود مانند اینکه به دیگران کمک نماید یا نماز بخواند. برخی دیگر نیز در پوشش افراد است مانند اینکه خود را شبیه غربیها و کافران کند و یا شبیه مومنین نماید.