در ستایش مادرشوهر
هر زن و مردی درآغاز زندگی مشترک خواهان برقراری بهترین ارتباط با طرف مقابل خود و خانواده او هستند، ولی متأسفانه این تلاش در بعضی موارد به سرانجام نمیرسد و مشکلاتی بهوجود میآید که میتواند علاوه بر ایجاد دلخوری و ناراحتی خانوادهها، باعث بهوجود آمدن مشکلات زیادی برای خود زوجین هم بشود.
بنابراين بهترين كار اين است كه در ابتداي راه و آغاز زندگي مشترك، ديد خوبي نسبت به خانواده طرف مقابل داشته باشيم و روش مناسبي براي برقراري رابطه صحيح با خانواده همسرمان انتخاب كنيم و فراموش نكنيم كه اين به نفع زندگي مشترك ماست و اگر همسرمان را دوست داريم بايد خانواده او را هم دوست داشته باشيم و به آنها احترام بگذاريم.
در اين زمينه دكتر سپيده شبان، متخصص در امور مشاوره ازدواج و خانواده راهكارهايي ارائه كرده كه توجه به آنها ميتواند بخشي از مشكلات را تا حدي حل كند.
گام اول شناخت هدف اولين كاري كه يك زوج در آغاز زندگي مشترك بايد انجام دهند اين است كه نسبت به يكديگر، زندگي زناشويي و خانواده طرف مقابل خود شناخت و آگاهي پيداكنند. يعني ابتدا بايد بدانند كه هدفشان از ازدواج چيست، چرا ازدواج ميكنند و قرار است بعد از اين وارد چه دنيايي شوند. چه انتظاراتي از اين ارتباط دارند و در اين ميان نقش خود، طرف مقابل و خانوادههاي هر دو طرف را تشخيص دهند. هنگامي كه با چنين شناختي قدم در زندگي مشترك ميگذاريم قطعا اين شناخت ميتواند ما را در تمام زمينهها بيشتر كمك كند؛ مثلا اگر نسبت به همسر خود و خانواده او شناخت كافي داشته باشيم ميتوانيم با توجه به تواناييها و روحيات و خلقوخوي آنها و قوانين حاكم بر خانوادهشان رفتار كنيم . به اين ترتيب برخوردهاي آنها نيز با ما معقولتر و قابلقبولتر خواهد بود.
يك زوج وقتي ازدواج ميكنند و ازخانواده خود جدا ميشوند مرزي دور آنها تشكيل ميشود كه مانند پوسته بيروني تخممرغ كاملا محتويات دروني خود را در برميگيرد. انگار زن و شوهر داخل اين فضا هستند واز ديگران جدا ميشوند. بنابراين هر كدام از اين شرايط جديد ويژگيهايي دارد؛يعني زن و شوهري كه با هم ازدواج ميكنند و مرزي بين آنها و ديگران كشيده ميشود لازم است كارهايي از جانب خود و خانوادههايشان انجام شود كه به اين مرز احترام گذاشته شود.
متأسفانه در بعضي خانوادهها با توجه به وابستگيهاي شديدي كه خانوادهها به فرزندانشان دارند، هنگام ازدواجشان فكر ميكنند فرزندشان از آنها دور شده يا در بعضي موارد شروع به مقايسه شرايط ازدواج خودشان با فرزندانشان ميكنند و بدينترتيب مشكلاتي بهوجود ميآيد.
گام دوم مشاوره كنيد براي جلوگيري از بروز هرگونه اشتباهي در رفتارهاي زوجين و خانوادههاي آنها، بهترين كار و نخستين گام اين است كه ما قبل از تشكيل زندگي واقعا پختگي و رشد كافي را در خودمان بهوجود بياوريم و تشخيص دهيم كه آمادگي لازم را براي آغاز نوع جديدي از زندگي داريم يا خير؛ چون ازدواج بنيان بسياري از اتفاقات مهمي است كه در كشور ميافتد و آينده فرزندانمان در گرو تربيت صحيح در خانوادههايي موفق است.
بنابراين بهتر است با توجه به راهكارهاي زيادي كه در تمام زمينهها وجود دارد وقبل از آنكه مشكلي بهوجود بيايد شناخت كافي براي مقابله با آنها داشته باشيم.
اين كار در دنياي امروزي با مشاوره و شركت در كلاسهاي آمادگي قبل از ازدواج به خوبي امكانپذير است.
بهخاطر داشته باشيم كه براي آغاز زندگي مشترك بايد سرمايهگذاري لازم انجام شود و زوجين وقت و انرژي زيادي براي شناخت يكديگر و خانوادههايشان بگذارند.
گام سوم احترام بگذاريد در آغاز زندگي مشترك دو طرف بايد ديد مثبتي نسبت به طرف مقابل و خانواده او داشته باشند و فراموش نكنند كه احترام به خانواده همسر باعث موفقيت بيشتر و تحكيم زندگي زناشويي خود آنهاست. براي رسيدن به چنين ديدگاهي بايد هرگونه فكر منفي را كه از قبل در ذهنمان هست از بين ببريم و مرز بين دخالت و كمك از طرف والدين را تشخيص دهيم. والدين هم بايد با توجه به اينكه فرزندانشان وارد ارتباط جديدي شدهاند، به آنها فرصتي براي تجربه كردن بيشتر بدهند.
آنها ميتوانند در بسياري موارد نظر بدهند ولي اين موضوع كه ما تا چه حد ميتوانيم آن را عملي كنيم، موضوعي دو طرفه است؛يعني هم خود ما كه وارد ارتباط جديدي شدهايم بايد خواهان آن باشيم و هم والدين بايد نظرات خود را طوري مطرح كنند كه جايگاه مشاوره و راهنمايي داشته باشد.
گام چهارم مغزتان را عوض كنيد متأسفانه بسياري از زوجها گمان ميكنند والدين همسرشان قصد دخالت در كارهاي آنها را دارند البته اين موضوع تا حد زيادي به فرهنگ حاكم بر خانوادهها بستگي دارد. يعني بسياري افراد چون از قبل ذهنيت مثبتي در اين زمينه ندارند نميتوانند ديد خوبي نسبت به هرگونه كمكي كه والدين طرف مقابل به آنها ميكنند داشته باشند و اغلب كمكهاي آنها را دخالت تلقي ميكنند. بنابراين بهتر است بدون هيچ تفكري از قبل نسبت به خانواده همسر وارد زندگي مشترك شد و هرگونه خطاهاي ذهني يا شناختي را كه در اين خصوص وجود دارد از بين برد.
گام پنجم كنار بياييد بهتر است با توجه به سطح فرهنگ و شرايط خانوادههاي زوجين، ابتدا با سطح توقعات و انتظارات آنها آشنا شويم. بعضي خانوادهها انتظار دارند فرزندان و همسرانشان حتما عقايد آنها را بشنوند و شايد در بعضي موارد همين كه نظراتشان شنيده شود برايشان كافي باشد ولي بعضي خانوادهها به شنيده شدن و توجه به عقايدشان بسنده نميكنند؛يعني حتما بايد ببينند كه فرزندشان مطابق نظر آنها رفتار ميكند؛ در غيراين صورت ممكن است بخواهند مقايسه و سرزنش كنند.
همين موضوع باعث ميشود كه ظرفيت طرفين به مرور كاهش پيدا ميكند و با توجه به مشكلات ديگري هم كه در زندگي وجود دارد، اين موضوع تبديل به بحراني در زندگي آنها ميشود.
بنابراين علاوه بر اينكه والدين بايد نظرشان را بهگونهاي مطرح كنند كه دخالت محسوب نشود، فرزندان هم بايد بهنظر آنها احترام بگذارند.
گام ششم بشناسيد و بشناسانيد براي اينكه زوجها در آغاز زندگي مشترك بتوانند ارتباط خوبي با خانواده همسر خود برقرار كنند، ابتدا بايد ميزان آگاهيهاي خود را از خصوصيات و روحيات خانوادهها بالا ببرند و در واقع بيشتر با آنها آشنا شوند.
همچنين بايد بپذيرند كه والدينشان چون تجربيات بيشتري دارند، دوست دارند آن را در اختيار فرزندانشان بگذارند ولي نيت بدي ندارند. هنگامي كه فرزندان اين موضوع را درك كنند ميتوانند شنوندههاي خوبي براي گوش سپردن به حرفهاي والدين خود باشند. اين خيلي براي والدين ارزشمند است كه حتي اگر مخالف نظرشان هستيم با حوصله و احترام سخنانشان را بشنويم و راجع به آنها فكر كنيم و به آنها بگوييم كه حتما راهكارها و تجربيات شما را مدنظر قرار ميدهيم و به آنها احترام ميگذاريم و بسيار سپاسگزاريم كه براي ما وقت ميگذاريد.
در واقع جوانان ابتدا بايد با روحيه والدين همسرشان آشنا باشند، آنها را بپذيرند و به آنها احترام بگذارند اما هيچگاه نبايد طوري با آنها صحبت يا رفتار كنند كه نشانگر بياهميتي به رفتار و عقايدشان باشد.
بنابراين هم بايدبه والدين احترام بگذاريم، هم شنونده خوبي باشيم و هم از آشنا شدن با عقايد و تجربياتشان استقبال كنيم.
گام هفتم شرط نگذاريد هر زوجي مايلند بتوانند ارتباط بسيار خوبي با والدين همسر خود داشته باشند ولي گاهي نميتوانند موفق شوند.
متأسفانه خيلي از مردم در جامعه ما دوست داشتن مشروط راتجربه كردهاند؛ يعني عقيده دارند هر كس تا زماني براي آنها دوست داشتني است كه خصوصيات و ويژگيهاي مورد علاقه آنها را داشته باشد يا كار خاصي انجام بدهد. اين موضوع باعث ميشود توقعات نابجايي از يكديگر داشته باشيم؛ مثلا در ذهن خود تصوير خاصي از پدر و مادر همسر خود ساختهايم. اما وقتي وارد زندگي ميشويم آن افراد با طرح وارهها و چارچوبهايي كه در ذهن ماست يكي نيستند.
بنابراين نخستين چيزي كه جوانان بايد مدنظر قرار دهند پذيرش واقعيات است ولو آنگونه كه ما ميخواهيم نباشند. زوجها بايد بدانند اگر همسرشان را دوست دارند بايد خانواده آنها را هم با همان ويژگيها و فرهنگي كه از قبل داشتهاند بپذيرند ولي نميتوانند انتظار داشته باشند ديگران بنا به خواست آنها تغيير كنند. متقابلا خانوادهها نيز بايد بپذيرند كه عروس يا داماد آنها در خانوادههايي متفاوت با آنها رشد كردهاند.
پذيرش اين تفاوتها كمك ميكند تا بتوانيم بهتر يكديگر را بپذيريم. گاهي افراد انتظار دارندهمسر يا خانواده او رفتاري كاملا مشابهخود آنها داشته باشندو با باورهاي اشتباهي وارد زندگي زناشويي ميشوند مثلا فكر ميكنندهمسر خوب كسي است كه هميشه در هر جايي و در تمام مهمانيها كنار او باشد و كمتر به ديگران توجه داشته باشد يا خانواده طرف مقابل بايد همانگونه كه دلخواه او است رفتار كنند. ولي وقتي وارد زندگي ميشوند با خلاف آن مواجه ميشوندو همين موضوع باعث بروز مشكلاتي با همسر يا خانوادهاش ميشود. پذيرش تفاوتها و ديدگاههاي افراد خيلي مهم است و نبايد انتظار داشته باشيم كه ديگران دقيقا مانند ما فكر يا رفتار كنند. آگاه باشيم كه چه انتظاراتي از آنها داريم و افراد را آنگونه كه هستند بپذيريم البته والدين نيز ميتوانند انتظارات خود را از فرزندانشان تعديل كنند.
ولي با توجه به انعطافپذيري بيشتر جوانان، بهتر است اين تغيير و پذيرش ابتدا از طرف جوانان صورت پذيرد. گام هشتم باورهايتان را اصلاح كنيد گاهي افراد با پيش زمينههايي وارد زندگي مشترك ميشوند كه ميتواند بسيار مشكلزا باشد، مثلا با توجه به شنيدههاي اطرافيان ديد خوبي نسبت به خانواده طرف مقابل ندارند و فرهنگ غلطي از دوران كودكي در ذهن آنها شكل ميگيرد. نبايد بگذاريم اين شنيدهها و تجربههاي ديگران، ذهنيت بدي براي آغاز زندگي مشترك به ما بدهد؛ مثلا اگر از كودكي شنيدهايم مادر يا پدر همسرمان نميتوانند با ما رفتار دوستانهاي داشته باشند و با اين ذهنيت وارد زندگي شويم، ناخودآگاه نيز نميتوانيم ارتباط خوبي با آنها برقرار كنيم. اصلاح باورها و عقايد ما براي موفقيت در هر ارتباطي بسيار مهم است.
براي شروع هر كار مهم يا آغاز هر ارتباطي بايد اطلاعات كافي در آن زمينه داشته باشيم. ما معمولا حتي براي خريد يك لباس هم ساعتها وقت ميگذاريم و از ديگران سؤال ميكنيم تا بتوانيم آنچه را واقعا ميخواهيم بيابيم.
ولي متأسفانه براي وارد شدن به يكي از مهمترين مراحل زندگي، آگاهيهاي لازم را كسب نميكنيم. فراموش نكنيد به همان نسبت كه بتوانيم اطلاعات كافي در زمينهاي داشته باشيم به همان نسبت نيز اعتماد به نفس بيشتري خواهيم داشت.
هنگامي كه با اعتماد به نفس وارد ارتباط ميشويم، هم اضطراب كمتري داريم و هم ذهن بازتري براي پيدا كردن راهكارهاي مختلف و حل مشكلات خواهيم داشت.
ضمن اينكه ديد بازتري خواهيم داشت و بيشتر توان پذيرش موقعيتهاي جديد را كسب خواهيم كرد. در ضمن بايد با رها كردن باورهاي غلط عاميانه، سعي كنيم خودمان با توجه به واقعيات موجود به نتيجه درستي برسيم. منبع: http://www.rasekhoon.net/forum/thread/960653/page1/ .