داستانک
16 آبان 1393 توسط ام ابیها
دخترک از میان جمعیتی که گریه کنان شاهد اجرای تعزیه اند ،
ردمیشود ،
عروسک وقمقمه اش رامحکم زیربغل میگیرد ،
شمرباهیبتی خشن،
همانطورکه دورامام حسین میچرخد و نعره میزند،